نویسندهی این کتاب بر آن است که جهان آفریدهی کافکا که از سرچشمهی کشمشهای درونی خود او زاده میشود نه تنها آینهی تمام نمای بحران ایمان و غروب حقیقت در عصر ماست بلکه همجون زندگی در آلود و بلا زده ی آفرینده اش صحنه ی زنده و مجسم ژرف ترین و کهن ترین پارادوکس های زندگی بنی آدم در آوردگاهی نابرابر با راز هستی است و بدین سان مضامین آثار کافکا همزاد آدم است که هبوط او از باغ عدن کهن ترین حسب و حال این ماجراست زیرا او نخستین انسان نخستین پیامبر و نخستین طاغی بود که به قول خود کافکا و ماجرایش همواره در ما تکرار میشود اما جهان کافکا که جان مایه ی ی آن پیکار ناگریز آدمی با سرنوشت مقدر اوست با هیچ اثری بیش از درام کهن ایوب هم داستان نیست جز آن که که در آن دیگر از ظهور یهوه و امید رحمت او اثری نیست گویی که یک فریاد است که پس از دو هزاره از گلوی دیگری در آسمان تهی طنین انداز میشود