نویسنده : نگاه بدون دیدگاه بازدید : 1,129 تاریخ : ۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
دانلود رمان فرشته ای از تاریکی
تانیا، دختر عجیبی که بهتازگی برای موضوعی به تهران اومده، بعد از دیدن هومان و زیر نظر
گرفتنش، کمکم وابسته و دلبستهاش میشه و حالا تازه مشکل اصلی پیدا میشه؛ اینکه به
حرف دلش گوش کنه یا بهخاطر کارها و مسئولیتهاش بیخیال دلش شه؟
عصبی بودم یا ناراحت نمیدونم، فقط میدونم یه مرگم بود که انقدر تند میروندم. دوست داشتم
هرچه سریعتر به اون خرابشده برسم.
دیشب دوباره با هدا بحثم شد. خواهر عزیزم نگران تنهابودن من و بیمادربودن دخترکم هست و اصرار
داره زن بگیرم؛ ولی من ترجیح میدم با کارم زندگی کنم تا با دختری که… دیگه این حرفها فایدهای ن
داشت و باعث تغییر چیزی نمیشد.
پیشنهاد : دانلود رمان راز یک سناریو جاوا،اندروید،ایفون،pdf،تبلت
آخر تمام بحثمون قرار شد حداقل اون رو به مهدکودک هدا ببرم. هرچند راضی نبودم؛ ولی خب
کاری هم از دستم برنمیاومد. نمیتونستم بیشتر از این هدا رو خونه نگه دارم و نه اینکه خودم
بمونم و پرستار کودک هم که بیخیال، حداقل تو مهد هدا هست.
با دیدن سر در رنگارنگ مهد، ماشین رو همون نزدیکی پارک کردم. آسای عزیزم رو که خواب بود،
بــغل کردم و داخل رفتم.
نگهبان با دیدنم سلام بلندبالایی کرد که جوابش رو دادم. از میون اتاقهای شیشهای که پر از بچه
و مربی بود، گذشتم و بهسمت در مدیریت رفتم. هدا با دیدنم خوشحال شد؛ ولی سعی در پنهونکردنش داشت.
آسا رو گرفت و روی مبل گذاشت و شروع به سخنرانی درباره مربیهای حرفهایش کرد. بدون گوشکردن
به حرفهاش اطراف رو نگاه میکردم که صدای برخورد چیزی با در اومد. هدا بلند گفت:
– بیا تو
پیشنهاد : دانلود رمان سرگشته ی ناز جاوا،اندروید،ایفون،pdf،تبلت
در باز شد و دختربچهای، بچه بـغل وارد شد.
– ببخشید! این خانم کوچولو خورد به در.
نیش هدا با دیدنش باز شد و سخنرانیش مخاطبدار شد.
پیشنهاد : دانلود رمان فرشته ها خواهند آمد جاوا،اندروید،ایفون،pdf،تبلت
دانلود رمان فرشته ای از تاریکی
(4)میانگین امتیاز از(12)رأی(80%)