کتاب حوای سرگردان

بهروز برمی‌گردد سمت من. کلاه‌کپی بهش می‌آید، هرچند با آن کت و شلوار براق، واقعاً ضایع است. هرچه گفتم بدریخت می‌شوی، گوش نکر

نود هشتیا
نود هشتیا
خانهآرشیو مطالبخوراکتماس با ما