خلاصه :
دانلود رمان عشق تاریک و روشن _ دختری ۱۶ساله، که از بچگی عاشق پسرخالهی خود میشود و الان به خاطر مخالفت خانوادههای خود مجبور به جدایی میشوند و این شروع زندگی تازهی دختر و ورود به راهی جدید میشود …
این رمان اختصاصی سایت یک رمان است.
پیشنهاد می شود
دانلود رمان شیرین ترین اشتباه زندگیم
دانلود رمان اسمش رو سام گذاشتم
دانلود رمان ایمی واتس و آینه ی اسرار آمیز
مقدمه :
دانلود رمان عشق تاریک و روشن _ با دادِ مامان از فکرهای چرت بیرون اومدم و رفتم سمت آشپزخونه. خونهی ما، یه خونهی نسبتاً بزرگِ ۴۵۰ متری هستش که با کمک عزیزجون بابا گرفت. با یک سالنِ بزرگ و چهارتا اتاق خواب که اتاقِ ماکان سوییتمانند روی پشتِ بامه. بین اتاق من و رها سرویس بهداشتی هست و اتاق مامان و بابا روبهروی اتاق منه.
فضای خصوصیِ خونمون با چندتا پله از پذیرایی و آشپزخونه جدا شده و حیاط خونمون یک باغچهی بزرگ داره که به درخواست مامان، پر از انواع گلهاست. وارد آشپزخونه شدن همانا و رو در رویی با آقای برج زهرمار همانا! همه داداش دارن منم داداش دارم! نمیدونم این به کی رفته؟! درطول این ۱۵ سال زندگی، یک لبخند به روی ل**بِ این برادر گرام من ندیدم. سلامی کردم و نشستم روبهروی رها. اونم اینقدر مشغول خوردنه که اصلا کسی رو نمیبینه. [اوف! بیخیال!] آروم شروع کردم به خوردنِ صبحونه که باز صدای این آقای بداخلاق به گوش گراممون اومد.
با حرص از روی صندلی بلند شدم و گفتم “چشم!” و پوزخندِ آقا رو دیدم. [درست میکنم، صبر کن!] سرم رو برگرداندم و با یک خداحافظی از خونه زدم بیرون.
وا! چرا دلم میلرزه؟ ایست کردم. دیدم نه واقعاً میلرزه. گوشیمه. با دست زدم روی پیشونیم و گفتم خاک!
پیشنهاد می شود
رمان آیسبرگ(کوهیخی) | دخترعلی
رمان اسی قصاب عاشق می شود | gandom
این مطلب را به اشتراک بگذارید