دانلود نمایشنامه شیرین و فرهاد اثر ناظم حکمت
کتاب شیرین و فرهاد
نویسنده: ناظم حکمت
مترجم: ثمین باغچه بان
توضیحات:
کتاب شیرین و فرهاد: این نمایشنامه در زمستان ۱۳۸۱ توسط نشر مینا به چاپ رسیده و آن چنان که در مقدمه کتاب آمده است ثمین باغچه بان پس از پنج بار ترجمه سرانجام به متن آخر رضایت داده است. این نمایشنامه شامل سه پرده دو صحنه ای است که صحنه دوم از پرده آخر نگاشته نشده و ناظم حکمت از نگاشتن آن صرف نظر کرده است.این نمایشنامه در بسیاری کشورها اجرا و همچنین بارها تجدید چاپ شده است. طبق آنچه در انتهای کتاب آمده است، کتاب چاپ شده با ترجمه باغچه بان ، از روی نسخه ای است که توسط ناظم حکمت تایپ شده و با خط خود آن را اصلاح کرده است.
ترجمه نامه ای از ناظم حکمت برای همسرش “پیرایه” داستان نمایشنامه را اینگونه بیان می دارد: می خواهم نمایشنامه ای به نام “فرهاد و شیرین” بنویسم. تو داستان فرهاد و شیرین را می دانی، مگر نه؟.. من نیمی از آن را پایه کارم قرار خواهم داد. خلاصه داستان تقریبا چنین خواهد بود : شیرین که خواهر کوچک تر مهمنه بانو، سلطان شهر است، به فرهاد که نقاش قصر آنهاست، دل می بازد، فرهاد نیز دلباخته شرین می شود. دایه شیرین ، مهمنه بانو را از این دلباختگی آگاه می کند.
کتاب شیرین و فرهاد
مهمنه بانو نیز عاشق فرهاد است. اما مهمنه بانو خواهر خود را نیز بسیار دوست می دارد، بین عشق به خواهرش و عشق به فرهاد در می ماند و سرانجام خشمی که از درماندگی بین دو عشق در او پدید آمده بر فرهاد فرود می آید،و تصمیم می گیرد او را در راه انجام کاری غیر ممکن قرار داده و نابودش سازد، و چنین پیشنهاد می کند : شیرین را تنها به یک شرط به تو خواهم داد، به این شرط که بتوانی به شهر آب برسانی .. شهر در سختی بی آبی است، و آب باید از کوهی به شهر برسد.
فرهاد شرط را می پذیرد و با عشق شیرین به سوراخ کردن کوه می پردازد، هم کوه را سوراخ می کند و هم نقش هایی از شیرین را روی صخره ها حک می کند. این کار را سالیانی هم چنان ادامه می دهد ، اما عشق او به شیرین به هدفی دیگر: به سوراخ کردن کوه و رساندن آب به شهر و رهانیدن مردم از بی آبی تبدیل می گردد. در این میان مهمنه بانو مرده است و مشکلی برای ازدواج فرهاد و شیرین باقی نمانده است، اما فرهاد تا آنجایی که کار بزرگ خود را ناتمام نگذارد، به آن کار دلبسته است.
کتاب شیرین و فرهاد
خسته و بیمار است، اما به کار سوراخ کردن کوه هم چنان ادامه می دهد. روزی که مژده رسیدن آب را به شهر می شنود، به آرزوی بزرگ خود رسیده است، و بر سر کار بزرگش، در میان بازوان شیرین می میرد. البته ناظم حکمت همان گونه که ذکر شد صحنه دوم پرده آخر یعنی مرگ فرهاد را نمی نویسد و نمایش با صدای ضربه های گرز فرهاد بر پیکر کوه پایان می پذیرد.
ناظم حکمت:
وی در شهر سالونیکا دومین شهر بزرگ یونان امروزی که در آن زمان جزو امپراتوری عثمانی بود، به دنیا آمد. او دارای تباری لهستانی-گرجی-فرانسوی بود. او از سن ۱۴ سالگی به سرودن شعر پرداخت. او در سن ۱۹ سالگی در سفری که به شوروی داشت، از نزدیک با نسل جدید هنرمندان انقلابی آشنا شد و جسارتی بیشتر را در ایجاد تحول در شکل و محتوای شعر ترکیه یافت. ناظم همواره از شاعرانی بود که فعالیت هنریاش را محدود نمیکرد. او با انتشار اشعار و مقالههای خود در میان جوانان محبوبیّت ویژهای داشت.
در سال ۱۹۲۰، مصطفی کمال پاشا قوایی را تشکیل داد و در صدد نجات میهن از دست بیگانگان برآمد. همهٔ کسانی که شور نجات وطن را در دل داشتند، بهسوی انقره (آنکارای امروزی) رو میآوردند. در همین سال، ناظم نیز، که زندگی در استانبول و در زیر چکمهٔ اشغالگران برایش غیر قابل تحمل شدهبود، بهآناتولی سفر میکند. وی در راه این سفر است که اولین بار با زندگی نکبتبار زنان و کودکان گرسنه و برهنه و بیمار وطن خود آشنا میشود که آن را هرگز تا پایان عمر نمیتواند فراموش کند. از آن پس، همهٔ اشعارش از زندگی این مردم الهام گرفت. از برجستگیهای شعر ناظم حکمت سادگی وروانی آنست که تاثیر بسیاری از مایاکوفسکی دارد.
یکی از ریشههای مردمی شعر «حکمت» ترانه هایی بود که « عاشیق »های ترک می خواندند، این عاشیق ها که بخشی از فرهنگ فولکلور ترکیه محسوب می شوند تأثیر بسزایی در شعر «حکمت» داشتند و این تأثیر در شعر او بر مردم عوام است که نشانههای خود را به منصّه ظهور می رساند.
دانلود – PDF