بررسی جایگاه روشنفکر و کار روشنفکری در هر جامعهای نیازمند آسیبشناسی و امکانسنجیهای مختلف است. از یکسو باید به روشنفکر به عنوان دیدهبان فکری اجتماع نظر داشت که با تامل در شرایط و ویژگیهای جامعهای که در آن زندگی میکند، با تاکید بر اصلاح نقاط منفی، به برجستهسازی نقاط مثبت آن اجتماع همت میگذارد. بر این اساس، روشنفکر کسی است که با پرهیز از اتحاد با قدرت، خود را وقف تلاش برای بهبود شرایط اجتماعی- سیاسی، و به تعبیر معروف ادوارد سعید «حقیقتگویی به قدرت» میکند. اما از سوی دیگر کسانی هستند که روشنفکر را به واسطه غرق شدن در فضای نظری و دوری از «کنش اجتماعی» ملامت میکنند و با تاکید بر اهمیت عملی زندگی، کار روشنفکری را امری زائد برای جامعه میدانند. این افراد چنین فعالیت روشنفکرانهای را نوعی بیماری اجتماعی میانگارند و بر پرهیز از آن، بهویژه در جوامع توسعهنیافته تاکید دارند.
روشنفکری در کشورهای جهان سوم، و از جمله در جهان عرب، نیز با مباحث مشابهی دست و پنجه نرم میکند، علاوه بر اینکه به واسطه شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی خاص این جوامع، با مسائل ویژهای نیز روبهرو است که هم میتواند مانع از عملکرد درست آن باشد هم میتواند زمینه را برای انحراف آن از رسالتی که بر عهده دارد فراهم آورد. برای نمونه میتوان به ساختار قبیلهای جوامع عربی اشاره نمود که امکان فعالیت روشنگرانه انتقادی در آن بسیار ناچیز است و در نتیجه نقد قدرت و تلاش برای پاسخگو ساختن آن، با مشکلات عدیدهای روبهرو خواهد شد. در کنار آن باید به استعمار نیز اشاره نمود که چون زخمی قدیمی، ارکان اجتماع عربی را به لرزه میاندازد. استعمار علاوه بر اینکه منابع مختلف طبیعی، انسانی و فرهنگی جوامع تحت سلطه را به غارت میبرد، با تزریق اندیشههای وارداتی به جان اجتماع بومی، نوعی از خود بیگانگی و شیفتگی نسبت به تمدن بیگانه را نیز در آنها میپرورد.
این مسئلهای است که روشنفکر عرب ـ همانند روشنفکران دیگر جوامع توسعهنیافته- با آن روبهرو است. بسیاری از روشنفکرانی که دغدغه «حقیقتگویی به قدرت» را در جوامعی مانند جهان عرب دارند، در دوران تحصیل و شکلگیری مقومات اندیشهای خویش یا در کشورهای غربی به سر میبردند، و یا در معیت کسانی بودند که خود بهنوعی شیفته تمدن مدرن غرب بودند. در واقع، بیماری مزمن شیفتگی نسبت به مدرنیته غربی در میان بسیاری از کسانی که دلبسته پیشرفت و شکوفایی جامعه خویشند قابل مشاهده است و از اینرو است که آنها عموما از دستیابی به هدف مقدس خویش باز میمانند.
نویسندگان کتاب حاضر از جمله متفکرانی هستند که با دغدغه تحول و شکوفایی جهان عرب، به نقد معرفتشناختی کار روشنفکری در این جوامع پرداختهاند. نسبت کار روشنفکرانه با مفاهیم مهم و محوری در هر فعالیت فکری ـ چون اصالت، دوری از تحجر و تعصب، پاسخگویی به سوالات زمانه، برقراری نسبت مناسب با قدرت، فهم فرهنگ، و امثال آن- از جمله مقولاتی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است. علاوه بر اینها، کتاب از ویژگی ممتاز دیگری برخوردار است که به ساختار آن بازمیگردد. نویسندگان کتاب حاضر با مطالعه مقاله یکدیگر، فضایی را برای نقد و مجادله احسن در فضای فکری فراهم آوردهاند که میتواند تمرین خوبی از گفتگوی نقادانه و در عین حال منصفانه در فضای علمی را به ما عرضه کند. بررسی چگونگی برقراری این مناظره مکتوب میتواند درسهای فراوانی را به خصوص برای نسل جوان دانشگاهی ما به همراه داشته باشد.
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری امیدوار است انتشار این کتاب نکات مفید و موثری را به جامعه علمی کشور ارائه دهد. از یکسو از آن جهت که به مشکلات و مسائل مرتبط با کار روشنفکری در جوامعی میپردازد که شباهتهای فراوان به جامعه خودمان دارند و از سوی دیگر بدین خاطر که تمرینی مکتوب از مجادله احسن در فضای فکری را به تصویر میکشد که گسترش آن در دانشگاهها و مراکز علمی- تحقیقاتی کشورمان، زمینه را برای شکوفایی و تعالی فرهنگ و اندیشه فراهم خواهد ساخت.