پسرک قصهام چه شد که این گونه شدی؟ بر سر عشق بود یا غیرت که این گونه دیوانه شدی؟ فرشته، چه بر سرت آمد که این قدر بی تفاوت شدی؟ مگر قرار نبود فرشته نجات بشوی؟ پس چه شد که فرشته بداخلاق شدی؟
⭐️ قسمتهایی از این رمان:
دخترک، همچون روزهای گذشته بیدار میشود و به طرف دستشویی میرود. به صورت خود در آینه مینگرد. چه کسی میتواند تشخیص دهد این دخترِ سردِ در آییه، همان فرشتهی سه سال پیش است؟ همان دخترک شاد و سرزندهای که لحظهای آرام و قرار نداشت. فکرش به گذشتهها کشیده میشود. به زمانی که شش یا هفت سال بیشتر نداشت. به زمانی که پدرش با او مهربان بود. به زمانی که به او میگفت : -تو فرشته کوچولوی منی. تو فرشتهی نجات منی. از زمانی که به دنیا اومدی چیزی جز شادی برای ما نیاوردی. ازت میخوام همیشه بخندی و به همه محبت کنی. این کار رو میکنی؟ و دخترِ کوچک بی آن که میدانست دنیا چه قدر میتواند خشن باشد و زندگی چه قدر سخت، با لبخند سر تکان داد . پوزخندی به گذشتهها میزند . شانه را با حرص برداشته و بر روی موهایش میکشد. صدای قرچ قرچ موهایش بلند میشود؛ ولی، اعتنایی نمیکند . آری، او دیگر سنگ شده است. دیگر بد شده است. هر روز آرزو میکند که ای کاش سه سال پیش با او آشنا نشده بود. ای کاش کور میشد و چشمش به او نمیافتاد؛ اما، چه میشود کرد؟ او الان زخم خورده است. زخمی عمیق! و چه کسی میتواند او را درمان کند؟ چه کسی میتواند زخمهایش را التیام بخشد؟
⭐️ مطالب پیشنهادی برای رمان فرشته ی بد اخلاق ؛
دلنوشته شهزاده جان | کارگروهی
دلنوشته دختری از جنس غم | مهدیه مومنی
رمان مرغوا | Asal کاربر انجمن ۹۸
رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸
⭐️ نظر شما در مورد دانلود رمان فرشته ی بد اخلاق چیست؟