ظلمات' target=_blank href='/last-search/?q=ظلمات'>ظلمات دل (جلد اول مجموعهی ظلمات) رمانی فانتزی ، اولین جلد از سری مجموعه ظلمات است موضوع این رمان تا حدودی برگرفته از اساطیر رومی است
خلاصه:
ظلمات دل حکایتگر زندگی مردی است از اعماق سیاهی، از دل ظلمات که زندگی متعادلی داشت؛ اما تبعید شد. این راندهشدن را پذیرفت؛ اما درد خیانـت، بذر دشمنی را در دلش کاشت و حال نوبت انتقام است؛ انتقام خون!
.
صحبت نویسنده:
*توجه داشته باشید که این یه اثر کاملاً تخیلیه و قصد توهین به هیچگونه دین و مذهبی رو نداره.
*نکتهی دوم: این رمان با اینکه تا حدودی از اساطیر رومی ایده گرفته؛ اما کاملاً به اون اساطیر وفادار نیست. دستکاری و دخیلکردن تخیل نویسندگان در این مجموعه دیده میشه.
نویسندگان:GoZaR_MoVaGhAt و Fatemeh-D
رمان برتر در مسابقه بزرگ رمان نویسی
.
بخشی از مقدمه:
نفرت، تنها چیزی بود که در ظلمات دلم قابل دیدن بود…
دیدن نه! مگر میتوان در ظلمات چیزی دید؟
مگر میتوان در سیاهی وجودم دیدن را یافت؟
نفرت قلبم را ربود و گرمای تپندهاش را خاموش کرد…
نفرت وزید؛ کولاک شد تا موج ها را بشکافد.
نفرت، خود موج شد…
نفرتم دریا شد؛ به وسعت آن و به قدرتش.
نفرتم سیاهی شد و عشق را بلعید؛
تا دیگر
ظلمات دلم با دیگری روشن نشود.
نفرت، خشم شد؛ قتل شد؛ جنگ شد؛
نفرت همه سیاهی شد.
نفرت نابودی شد؛ نیستی شد.
نفرت زوالی بر
.
قسمتی از داستان :
صدای قدمهایش در راهروی اتاق بازجویی تکرارمیشد؛ و مرد هم با صلابت همیشگیاش
میان دو مأمور که او را به اتاق میبردند، راه میرفت.
عجیب بود! در آن ساعت فقط صدای قدمهای محکم مرد در سالن تکرار میشد
و حالت ترسناکی به مسیر داده بود. برق چشمان آبی تیره مرد که از پشت
طرههای مشکین موهایش، همچون چشمان ببر مینمود، هراس را در تاریکی محیط، تزریق میکرد.