نام کتاب : هراس ابدی
نویسنده : Roqie69 – رقیه اروجی
موضوع: درام
خلاصه کتاب :
هراس ابدی داستانی است از اشتباهاتی که تمام نمی شوند و می مانند و در نهایت باعث سقوط انسان میشوند و این سقوط می تواند از یک ذهن ساده به یک هراس ابدی باشد و همانگونه که برای دختر جوان قصه ما به نام بهار بود. بهاری که زندگی اش در چهار فصل نوشته می شود و فصل اول از جایی شروع می شود که بهار در زندگی اش رنج می برد و برای رهایی از این رنج بی هویتی درون خود است که تصمیم می گیرد برای مدتی کوتاه زندگی اش را رها کند و شوهرش را و دخترش را نیز و به نزد دوستش که در اصفهان زندگی می کند برود .اما برگشتن از این سفر به آن آسانی ها هم که باید نبود و در میانه راه دچار سانحه رانندگی می شود و حافظه اش را از دست می دهد و در فصل دوم است که پای در جایی می گذارد که نمی دانست کجاست و در بستری از حوادث و اتفاقات تلخ و شیرین قرار می گیرد و انگار کسی این ها را برای رقم می زند تا زهر یک گناه و تاوان یک اشتباه از او کشیده شود و در همان فصل است که در میانه تنفر و ترس، عشق در قلبش خانه می کند و عاشق مردی می شود که تیغ بُرّنده رسوایی را زیر گلویش می گذارد و این رسوایی در وجود او شکل می گیرد و بزرگ می شود و زمانی که می خواهد پای در دنیا بگذارد زن حافظه اش را بدست می اورد و در فصل سوم است که همه گذشته در برابر چشمانش قد علم می کند و ان اشتباهی که زندگی اش را به تباهی کشید نیز ودر فصل پایانی است که بهار می خواهد به هراس هایش پایان دهد و قدمی برای جبران برداشته باشد اما همیشه همه چیز جبران کردنی نیست…..
گفتار نویسنده :
تقدیم به آنانکه ره گم می کنند و بی راهه می روند، اما تا ابد در آن نمی مانند.
من ، بر اين ابري كه اين سان سوگوار
اشك بارد زار زار
دل نميسوزانم اي ياران ، كه فردا بيگمان
در پي اين گريه ميخندد بهار
ارغوان ميرقصد ، از شوق گلافشاني
نسترن ميتابد و باغ است نوراني
بيد ، سرسبز و چمن ، شاداب ، مرغان مست مست
گريه كن ! اي ابر پربار زمستاني
گريه كن زين بيشتر ، تا باغ را فردا بخنداني
گفته بودند از پس هر گريه آخر خندهايست
اين سخن بيهوده نيست
زندگي مجموعهاي از اشك و لبخند است
خنده شيرين فروردين
بازتاب گريه پربار اسفند است
اي زمستان ! اي بهار
بشنويد از اين دل تا جاودان اميدوار
گريه امروز ما هم ، ارغوان خنده ميآرد به بار
فریدون مشیری