دانلود رمان سرآشپز زندگیه من
خلاصه:دانلود رمان سرآشپز زندگیه من گاهی با یک شروع ساده می توان پایانی خوش را به
ارمغان آورد.حال میخواهد آن آغاز با یک تصمیم بزرگ یا کوچک باشد.
داستان درباره ی دختریست که با توجه به علاقه و هدف مهم زندگیش آشپزی تصمیمی می
گیرد که دورانی عجیب به زندگیش می دهد.
همان تصمیم او را وارد بازی هایی می کند،بازی های خطرناکی که رنگ و بوی حقیقت دارند.
آقا مهدی آخرین ظرف میگورو برداشت تا برای مشتری ببره.
همه در حال نظافت آشپزخونه بودن،مهتا و یاسی ظرف هارو میشستن و مسعود فرها رو تمیز
میکرد، علی و محسنم گازو تمیز میکردن.
آقای توکلی، سرآشپز هم مشغول جمع کردن وسایلش بود.
میدونستم همه از اینکه اون میخواد از آشپزخونه بره ناراحت بودن اما دستاش جوابش کرده بودن
خودش میگفت دیگه وقت بازنشستگیم رسیده.
بچه ها همه تو لک بودن و کسی با کسی کاری نداشت آشپزخونه برعکس همیشه تو سکوت کامل بود،تنها صدای بشقاب و قاشق می اومد.
تی رو گرفتم و مشغول تمیز کردن کف آشپزخونه شدم.
همیشه آرزو داشتم که آشپز خوب و معروفی بشم.
بعد از گرفتن لیسانسم در رشته ی حسابداری،علاقه ای به ادامه دادن درسم نداشتم و تصمیم گرفتم تا دنبال کار مورد علاقم باشم.
از وقتی ۲۲ سالم بود در کنار درسم آشپزی رو دنبال کردم و کلاسای مختلف شرکت کردم تو اکثر این کلاسا تعریف رستوران آقای مولایی رو شنیده بودم و خیلی دوست داشتم اونجا مشغول به کار بشم
به مامان و بابا گفتم که الا و بلا باید تو همین رستوران کار کنم،اونا هم که علاقه ی منو به آشپزی میدونستن اجازه دادن که علاقم رو پیش بگیرم به هزار زور و زحمت تونستم بیام تو رستوران آقای مولایی
که
به زودی جهت دانلود قرار خواهد گرفت