کتاب جاودانگی اخرین اثر میلان کوندرا نویسنده فرانسوی است که در سال ۱۹۹۰به چاپ رسید. داستان در رابطه ای پر مشکل از خانواده ای سه نفره متشکل از گوته،همسرش و برادرش شکل میگیرد. در مقابل داستان زندگی زنی که به تازگی متوجه کمبود شور وحال عشق در زندگی زناشویی اش شده است. و از طرفی خواهرش را رقیب زندگی اش برای به چنگ اوردن همسرش می پندارد. در این میان گذری به عشق بتینا به گوته و مرگ جاودانه تیکو براهه زده است. کوندرا به طرز شگفت اوری از پیشینه پدری اش_موسیقی_ در کتابش نقل میکند. او زیرکانه از عشق حقیقی و علاقه درونی سخن میگوید. کوندرا از تصویر برداری های ذهنی سخن به میان میاورد و از جاودانه بودن اتفاق های زندگی پرده بر میدارد. هر چند کوندرا در میان جمعیت ایرانی ناشناخته است و اثارش به طبع مورد علاقه بسیاری نیست اما نمیتوان از قلم سحرانگیزش در مباحث عشق، سرشت انسانی و میل به جاودانگی و دردهای اجتماعی فاکتور گرفت.
لقمه ای از کتاب جاودانگی:
《بی توجهی به زن کفر کبیر و بی احترامی بزرگی به آفریده های خداوند است》 《آدم زمانی که هدف . برایش اهمیت نداشته باشد نمی پرسد که به کجا دارد می رود》 《بشر چون تنها یک بار زندگی می کند به هیچ وجه امکان به اثبات رساندن فرضیه ای را از راه تجربه ی شخصی خود ندارد به گونه ای که هرگز نخواهد فهمید که پیروی از احساسات کار درست یا نادرستی بوده است》