نویسنده : نگاه ۳ دیدگاه بازدید : 862 تاریخ : ۰۷ فروردین ۱۳۹۸
دانلود رمان شمشیر خدایان
این رمان روایتگر موجودی شیطانی است که به تازگی خلق شده و کسی جلودار او نیست؛
اما شمشیری وجود دارد که توانایی از پا درآوردن آن موجود را دارد. پسر روستایی میکوشد تا
شمشیری که خدایان آن را ساخته است را پیدا کند. آیا او هم مثل دیگران به دام مرگ شمشیر اسیر میشود یا خیر؟
پیش گفتار:
سلام دوستان عزیز که ممنون که تا اینجای کار همراهم بودید.
فقط یه چیزی بگم که این رمان کوتاهی که مینویسم برای گذشتههای بسیار دور از دنیای تراگوس هست
و یه کمی مربوط به جلد سوم اژدهای سپید خواهد بود. این موضوع در سرزمین لانگین (سرزمین کوتولهها)
در یکی از روستاها رخ میده. پس باز هم امیدوارم لـــذت ببرید.
پیشنهاد : دانلود رمان فالش جاوا،اندروید،ایفون،pdf
دانلود رمان شمشیر خدایان
دنیا با تضاد، خودش رو به اثبات میرسونه؛ مثل روز و شب، جنگ و صلح، عشق و انتقام و… .
دنیا گاهی اوقات، سیاه میشه. میخواد بگه که منم هستم! میخواد بگه من از تو قوی ترم، که
میتونم تو رو زمین بزنم، که میتونم یه شیطان باشم؛ یه غول شیطانی! شاید به همین خاطر
باشه که بخوای از این دنیا انتقام بگیری، باهاش بجنگی. شمشیر دستت بگیری و ویران کنی.
بهخاطر آرزوهای نابود شدهت؛ محبت پژمرده شدهت و عزیزان از دست رفتهت. گاهی میخوای بجنگی.
انتقام بگیری و وارد یه بازی خطرناک و خونآلود بشی؛ فقط بهخاطر انتقام.
پیشنهاد : دانلود رمان خیزش اژدهای تاریکی ( جلد دوم اژدهای سپید )
قسمتی از رمان کوتاه شمشیر خدایان :
تراگوس-سرزمین لانگین
سوار بر اسب چموش و قهوهایرنگش بود و بهسرعت از درختها عبور میکرد. موهای سفیدش در
حین این که روی اسبش بالا و پایین میشد، تکون میخورد و به جذابیتش اضافه میکرد. از جنگل
که خارج شد، به دشت همیشه پر گل سرزمین لانگین رسید. سرزمین لانگین به بهشت تراگوس
معروف بود. اینجا هیچوقت نه برف میاومد و نه بارونی میبارید و همیشه سرسبز بود. آفتاب اون
قدری سوزان و خروشان نبود تا باعث آزار افراد این سرزمین بشه. افسار اسب چموشش رو کشید
که از حرکت ایستاد. از اسبش پایین پرید و موهای سفید و کوتاهش رو عقب فرستاد. اسبش رو رها کرد
تا هر چقدر میخواد از این دشت تغذیه کنه. بهآرومی دراز کشید و سیـــنهخیز حرکت کرد و پایین تپه که
ارتفاع چندانی نداشت رو نگاه کرد. منتظر دختری بود که همین موقع از روز، از کلبهش خارج میشد و
مشغول تمرین کردن بود رو دید بزنه. اون دختر هم مثل خودش اِلف بود و در سرزمین کوتولهها، دور از
جمعیت زندگی میکرد. دختر زیبایی بود.
دانلود رمان شمشیر خدایان
(3.8)میانگین امتیاز از(12)رأی(75%)